16 مرداد جوابیهی فرشاد منظوفینیا به هنگامه ناهید
سرکار خانم هنگامه ناهید :
حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش ماند از قلمت یادگار عمر
درود .
در کمال احترام به نوشته ی شما ، لازم میدانم به عنوان یکی از کارشناسان فیلم مستند « روزنه آبی » نکاتی را نه به عنوان دفاع که از منظر شفاف سازی ، یادآور شوم. عنوان نوشته ی حضرتعالی« نقد » است. عنوانی گمراه کننده که به نظر می رسد صرفا برای جذب مخاطب انتخاب شده است چرا که نقد ، یعنی بررسی و تجزیه و تحلیلی که به مخاطب کمک کند تا به ادراک عمیق تری از اثر برسد . رویکردی که در نوشته ی شما دیده نمی شود. نوشته ای که سرشار از موضع گیری سلیقه ای ، توهین و تحقیر است را به یقین نمی توان « نقد » دانست. ابتدا عرض می کنم که « روزنه آبی » نه برای سرگرمی است و نه به قصد آموزندگی تولید شده است. این فیلم ، تاریخ شفاهی برهه ای از تئاتر ایران است. نانوشته هایی که از زبان شاهدان آن روزگاران که هر کسی می تواند از ظن خود با آن یار شود. روزنه آبی ، نه حوصله سر بر است و نه وحشتناک !!! مخاطب آن خاص است. اثری پژوهشی است که جریان های شکل گیری تئاتر نوین ایران در دهه های سی و چهل را بیان می کند که مناسب خانواده ی تئاتر است و ناگزیر ، مخاطب عام دغدغه ای برای مواجهه با آن ندارد. استفاده از گزارش های آرشیوی به ناچار بوده است. زمانی که هنرمندی در قید حیاط نیست ، طبیعی است که از موجودی های آرشیوی استفاده شود و اساسا یکی از دلایل موجودیت ماهوی بایگانی ، همین است و این در حالی است که کارگردان ، هنرمندان بسیاری را در اقصی نقاط جهان جستجو کرده و با توسل به فن آوری های نوینی همچون ویدئوکنفرانس و اسکایپ ، به طور زنده با آنان مصاحبه کرده است. عنوان فرموده اید که : جسارت بیش از حد مستندساز به هیچ وجه قابل درک نیست و تأسف برانگیز آن که او، اصلا مفهوم مستندسازی را درک نکرده و با رویه و ساز و کار آن، آشنایی ندارد…
آیا جسارت برای جوانان را ضعف به شمار می آورید؟ فیلمسازی که عاری از اندیشه های سوداگرانه و به قصد شفاف سازی به سراغ سوژه ای خاص می رود ، اگر جسور نباشد ، چه کند ؟! و از دیگر سو ، مستند سازی ، در پی آن است که ماهیت و چیستی پدیده ای را معین کرده و سپس به سراغ مصداقها برود. آیا روزنه آبی ، غیر از این عمل کرده است؟
« روزنه آبی » نویسنده ندارد ، چون قصد داستان پردازی نداشته است .هر قسمت ، عنوان و تیر جداگانه ندارد چون در کلیتی یکپارچه مطرح می شود و اپیزودیک نیست که بخش بندهای آن ، موضوعیتی جداگانه داشته باشد.
طفلک شاهین سرکیسیان که نه در زمان حیاتش بهدرستی درک شد، نه به او میدان برای بروز تمام استعدادهایش داده شد، نه مراسم خاکسپاری درخوری داشت و نه … حتی زمانی که مستندی از زندگیش ساخته شد که اتفاقا ادعای حرفه ای بودن هم نداشت ، از طرف دیگران مورد حمایت قرار نگرفت و عرصه ی تاخت و تاز و قلمفرسایی شد !!!
حق با شماست . هیچ مستندی، در حرف زدن صِرف، خلاصه نمیشود. آیا تجلی احساسات در بیان و سیمای مصاحبه شوندگانی که در مورد شاهین می گویند ، حرف زدن صرف است که اگر چنین بود ، فایل صوتی آن هم کفایت می کرد و نیازی به ۱۴۴۰ دقیقه تصویر نبود.
بیایید به جای آن که از قلم همچون پتکی برای کوبیدن انگیزه ها استفاده کنیم ، مشفقانه راهکار ارائه دهیم و با حمایت خود ، جوانان را به ادامه ی راهشان تشویق کنیم و یادمان باشد آنچه می نگاریم ، ماندگار خواهد بود و خود را در بوته قضاوت آیندگان قرار خواهیم داد. پاینده باشید.
لینک مقاله
نظری وجود ندارد