05 اسفند از نوشین تا شاهین
از نوشین تا شاهین
شکل گیری تآتر نوین در ایران و تاثیرات آن در ارتقای فرهنگ ایران
نویسنده : فرزاد فره وشی
نخستین جرقه های تآتر نوین در ایران را باید در اولین سفر ناصرالدین شاه به فرنگستان جستجو کرد. در زمانی که ایران به شکل ملوک- الطوایفی اداره می شود و هنوز آشوب های دوران گذشته و حال ( عصر ناصری ) بین مردم در مراسم ها و نمایش های آیینی سنتی ، اندکی تلطیف می شود. از این مراسم و نمایش های آیینی سنتی می توان به : سیاه بازی / پرده خوانی / میر نوروزی / بقال بازی / کچلک بازی / تعزیه / صورت خوانی / شمایل خوانی / حمله خوانی / قوالی / روضه خوانی / معرکه / سایه بازی /خیمه شب بازی و… اشاره کرد.
نحوه ی شرکت و برخورد مردم در مواجهه با این اجراها به شکل همکاری : مانند شرکت در بازی های نمایشی یا گاهی تعزیه ، و به شکل تماشاگر است اما نه مانند تماشاگران امروز. به این معنی که تا پیش از سال های ۱۳۲۱ و ۱۳۲۲ که بلیت فروشی و ساعت اجرا مشخص می شده نبود ، بلکه به شکل گذری ( بسته به موقعیت ) با اجراها ارتباط بر قرار می کردند. تماشاگران با هم حرف هم می زدند ، تنقلات می حوردند ، هو می کردند ، هورا می کشیدند ، متلک می انداختند ، گاهی از روی احساس در اجرا دخالت می کردند و… اما از زمانی که تآتر نوین در ایران مطرح و فعالیتهایی در این زمینه صورت گرفت این رویه نمی توانست مطابقت داشته باشد چرا که تآتر محصولی وارداتی بود و گونه ی فرهنگی خود را می طلبید که در سال های آغازین توقعی زیاد بود. تا پیش از دههی بیست بزرگان بیشماری از آغاز گران تآتر نوین بودند ، از جمله : میرزا فتحعلی خان آخوندزاده / میر سیفالّدین کرمانشاهی / علیمحمّد فره وشی / معزالّدیوان فکری / فضل الله بایگان / سید علی نصر / اسماعیل مهرتاش / دکتر مهدی نامدار / بانو لرتا هایراپتیان / علی دریا بیگی و… . با تشکیل تآتر فردوسی توسط سید عبدالحسین نوشین قوانینی پیش روی تماشاگران قرار گرفت. خوردن تنقلات به طور جدی ممنوع بود و گماشتههایی در تماشاخانه به منظور جلوگیری حضور داشتند ، بدون لباس رسمی مانند کت و شلوار و کراوات و مینک و کلاه حق حضور در تآتر را نداشتند ، ابراز احساسات مرسوم ، ممنوع شد و تماشاگران گذری به طور کلی حذف شدند زیرا بلیت ها از پیش ، فروش رفته بود و راس ساعت مربوطه تآتر اجرا و درب ها بسته می شدند. نمایشنامههایی مانند : پرندهی آبی اثر موریس مترلینگ ، مستنطق نوشتهی پریستلی و ترجمه ی بزرگ علوی ، مردم اثر مارسل پانیول و… که شرایط تازهایی را مطرح می کردند. بستر مذکور باعث ارتقای فرهنگ جامعه ی ایرانی آن سال ها شد. دیدن تآتر در سبد فرهنگی خانواده ها قرار گرفت و نوع تازه ایی از کاتارسیس ارسطویی در شکل قاب صحنه ای و نه میدانی جاری گشت. در این شرایط اتفاقات بدی هم در شرف وقوع بود. برخی به اصطلاح روشن فکر که مدافع هنر نوین و اعتراضی آن زمان بودند تیشه به ریشه های جامعه زدند . مثلا نمایش های آیینی و سنتی که بیش از دو هزار سال قدمت داشت را تقبیح کردند و زیر تاثیر جامعهی فرنگ تلاش داشتند ایران را شبیه آنجا تزیین کنند. مثلا در حوزهی موسیقی تلاش های کلنل علینقی وزیری را برای ثبت موسیقی اصیل ایرانی نادیده گرفتند و در هنرستان موسیقی آموزش موسیقی ایرانی را حذف کردند و فقط موسیقی کلاسیک را محور قرار دادند که می توان به پرویز محمود و غلامحسین مینباشیان به عنوان مخالفین احترام و نگه داری داشته های کهن اشاره کرد(بی شک دلایلی داشتند). ضمن تایید فرهنگ سازی موثر عبدالحسین نوشین باید اشاره کرد که او تلاش داشت فرهنگ کهن ایران را در چنین قالبی قرار دهد زیرا او شاهنامه را کاملا می شناخت و و در تحریر شاهنامهی چاپ مسکو تلاش های قابل توجهی داشته است . او نقطهی مقابل هنرمندانی بود که تلاش داشتند آثار و فرهنگ کهن ایران را نادیده بگیرند و فرنگ را خدا می دانستند !
تا سال ۱۳۳۲ در حوزه ی تآتر اجراهای بسیار موفقی در تماشاخانههایی مانند : تآتر فردوسی ، تآتر گیتی ، تماشاخانهی تهران یا تآتر دهقان ، تآتر سعدی ، جامعهی باربد ، تماشاخانهی هنرستان هنرپیشگی و… روی صحنه رفت. بعد از کودتای ۲۸ مرداد در شرایطی که تلاش های فرهنگی و اجتماعی و هنری از جمله تآتر تعطیل و ممنوع شد ، در اوج شکوفایی تآتر نوین ، نا امیدی و زندان جای شکوه دههی بیست را گرفت. فارغ التحصیلان هنرستان هنرپیشگی آن سال مانند : علی نصیریان ، پرویز بهرام ، جعفر والی ، محمدعلی کشاورز ، فهیمه راستگار ، عباس جوانمرد و … به دنبال راهی برای رسیدن به آرزویی بودند که متوقف شده بود. در این زمان شاهین سرکیسیان با جسارت ، تصمیم به تشکیل گروه تآتری می گیرد که بعدها به نام گروه هنر ملی شناخته شد. او از فارغ التحصیلان هنرستان هنرپیشگی به واسطهی احمد شاملو دعوت کرد تا روش تازهایی که تا آن سال در ایران معرفی نشده بود را آموزش و سپس کارهایی بر پایهی آن اصول اجرا کند. سرکیسیان برای اولین بار در ایران اصول بازیگری ” استانیسلاوسکی ” را مطرح کرد. بیان کش دار و آهنگین دهه ی بیست را حذف کرد و مخالف سر سخت بازی های اغراق شده ی دوران نوشین بود. او توانست توسط همین گروه دیالوگ سوم را وارد بازی بازیگران به عنوان یک اصول کند ، یعنی سکوت. بازی احساسی و درونی را آموزش داد و توانست برای اولین بار نمایشنامه ی ایرانی با اصول جهانی درام نویسی را ، از گروه بخواهد. افعی طلایی نوشته ی علی نصیریان به سال ۱۳۳۳ و محلل نوشته ی عباس جوانمرد که در سال ۱۳۳۴ به دعوت دکتر خانلری در نشست هدایت شناسان اجرا و بسیار مورد استقبال قرار گرفت ، محصول گروه هنر ملی است. سرکیسیان دوست صمیمی صادق هدایت و عبدالحسین نوشین بود. آنها در بانک ملی در سال ۱۳۱۵ همکار بودند و دربارهی تآترهایی که هر سه در فرانسه دیده بودند صحبت می کردند. سرکیسیان بارها به هدایت گفته بود که صادق ! تو درام را میشناسی و در رمانهایت دیالوگ دراماتیک به کار بردی پس چرا نمایشنامههای دبیرستانی مثل پروین دختر ساسانی را نمایشنامه میخوانی ؟! هدایت به شاهین می گوید که خودت انجام بده من همین قدر بلدم ! ( نقل قول از شاهدین ) سرکیسیان ایمان داشت که هدایت اصول درام نویسی را کاملا می شناسد اما متوجه نشد که چرا به شکل نمایشنامه به کار نمی برد و با اجازه ای که هدایت به او داده بود محلل را بر پایهی داستان ” درد دل آمیرزا یدالله ” به عباس جوانمرد پیشنهاد کرد. شاهین سرکیسیان در دهه ی سی نگاه تازه تری را وارد جامعه نمود. او از نمایشنامه نویسان آوانگارد زمان ، متن انتخاب می نمود مانند : کسب و کار میسیز وارن از برنارد شاو ، همه ی پسرانم نوشته ی هنریک ایبسن و در دهه ی چهل آثاری مانند : در انتظار گودو اثر ساموئل بکت ، بهاران از دست رفته اثر پل واندنبرگ ، مرغ دریایی اثر آنتوان چخوف ، روغن نهنگ نوشتهی یوجیل اونیل و آثاری از آرتور میلر ، شیروانزاده و… را روی صحنه برد. شکل گیری تآتر نوین ایران در سریال ” روزنه ی آبی ” به کارگردانی بنده ی حقیر ، پس از ۹ سال پژوهش در ۱۶ قسمت ۹۰ دقیقه ای به بازار عرضه شده که در کمال شوربختی اولین فیلم تحلیلی پژوهشی در این حوزه است !
از سال ۱۳۳۲ که جنبش های ملی گرایی فعالیت های جدی را آغاز کرده بودند در حوزه های مختلف تاثیرات مقبولی را شاهد هستیم. شاید کودکانه به نظر آید که می گوییم کفش ملی ، اما از همان قالب فرنگی استفاده می کنیم ! ولی مهم رواج یادآوری و حفظ سنت های کهن که شناسنامه ی ماست بر پایه ی اصول نوین. مانند موسیقی های الکترونیک و کوبشی امروز که آهنگ های چند سال گذشته را ” آداپته ” کردند و این به معنای رد کردن نسخه ی اولیه نیست و صرفا یادآوری داشته ها است که به شیوه ای نوین ارایه می شود. این روزها در تمام دنیا نمایشنامهی ” هملت ” اثر ویلیام شکسپیر را اجرا می کنند اما چگونه ؟ هم به شکل سنتی و هم نوین ! که هردو مخاطبین خود را دارند و هیچ کدام همدیگر را رد نمی کنند دقیقا مخالف شرایطی که در جامعه ی موسیقی ایران دهه ی بیست وجود داشت.
در سال ۱۳۹۵ هر شب در تهران بیش از ۱۸۰ اجرا روی صحنه می رود. تماشاگران می دانند که باید بلیت بخرند و باید راس ساعت حاضر شوند و نمی توانند پس از شروع اجرا در خواست ورود کنند و در حین اجرا تنقلات بخورند. چیزی که در سینماهای سال ۱۳۹۵ هنوز رعایت نمی شود !
فرزاد فره وشی – ۳۰/۱۱/۱۳۹۵
نظری وجود ندارد